لوئیز رفدفن، زنی بود با لباس های کهنه و مندرس و نگاهی غم آلود وارد خواربار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواربار به او بدهد.
به نرمی گفت: شوهرش بیمار است و نمی تواند کار کند و شش بچه شان بی غذا مانده اند.
جان لانگ هاوس، صاحب مغازه، با بی اعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست ... تاریخ درج: ۹۱/۱۲/۰۶ - ۱۵:۴۷( 40 نظر , 406
بازدید )
سلامتی اونایی که درد ودل همه رو گوش میدن اما معلوم نیست خودشون کجا درد ودل می کنند؟
سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوز هم دل شکستن بلد نیست.
سلامتی اونایی که تو اوج سختی و مشکلات به جای اینکه ترکمون کنند درکمون می کنند
سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نزاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره. ... تاریخ درج: ۹۱/۱۱/۲۳ - ۰۸:۵۲( 34 نظر , 420
بازدید )
می خواهی درباره ام قضاوت کنی؟
اینکه چه بودم اینکه چه کشیدم؟؟
اول کفشهایم را بپوش
راهم را قدم بزن
دردهایم را بکش....
الان قضاوت کن. ... تاریخ درج: ۹۱/۱۱/۱۶ - ۱۱:۲۱( 33 نظر , 449
بازدید )